[ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]

باران عشق

Powerd by: Parsiblog ® team.
نرو...نرو...(پنج شنبه 88 آبان 14 ساعت 11:22 صبح )


آه نرو نروتو که می دونی من بی تو توبی من یعنی حسرت

 تو که می دونی بی جواب می مونه عشق وعادت

 تو که می دونی کم می شم تو که می دونی کم می شی

 تو که می دونی هم آغوش غم می شی نرو آه نرو نرو

  اما بعضی موقع انسان از چیزای فرار می کنه که به خاطر دیگرا ن واسایش اونهاست

چشم پوشیدن از عشق از زندگی و......

 اما چه سود همینهایی رو که دوستشان داری یه روز تنهایت می گذارند ومی روند

نمی شود از کسی گلایه کرد باید شکر گذار خداوند بود که می توانم روی پای خود بیاستی



  • کلمات کلیدی :
  • » شراره
    »» نظرات دیگران ( نظر)


    لیست کل یادداشت های وبلاگ
    عشق ...
    خدا حافظ...شیرین باد عشق...
    برای رفتن نباید گریه کنم...
    حس سکوت...
    به یاد آور خطوط مهربان زیر چشمانت...
    عهدنامه عشق فانی...
    جاده زندگی...
    تنهایی من، همان انتظارم است!
    سال نو مبارک...
    بایست...
    [عناوین آرشیوشده]